|
یک شنبه 26 آذر 1391برچسب:, :: 15:11 :: نويسنده : قدمی
شراب هم به مستی ام حسادت می کند ![]()
یک شنبه 26 آذر 1391برچسب:, :: 14:44 :: نويسنده : قدمی
ايــن روزهـــايم به تظاهر مي گذرد.... تظـاهر به بي تفـــاوتي.... تظاهـــر به بي خيــالي.... به شــادي.... به اينكـــه ديگر هيچ چيـــز مهم نيستــــ.... امــا.... سختــــ مي كاهد از جــانم اين نمايشــ ... ![]()
یک شنبه 26 آذر 1391برچسب:, :: 14:24 :: نويسنده : قدمی
روزگارم ابری است، تنها بی قراری ام دلتنگی توست. ساعتها و ثانیه هارا به انتظار نشسته ام تا روز موعود فرا رسد و رخ زیبایت را نظاره کنم. دیگر تاب و توان این چنین دلتنگی را ندارم، هر لحظه آغوش تو را می خواهم. پاهایم شاید توان راه رفتن را نداشته باشد اما به عشق تو لنگ لنگان می آیم. بیشتر بخند، این دل من آنچنان بی تاب شده که فقط با خنده های تو آرام می گیرد. هر بار موسیقی صدایت را می شنوم رنگ از رخساره می بازم، بدنم سست می شود، نگاهم خیره.... نمیدانم این دیگر چه دلتنگی است که حتی صدایت مرا بیتابت تر می کند، فقط تورا میخواهم... میخواهم ساز صدایت همیشه در گوشم نواخته شود، در آغوشت بنشینم و تو برایم از رویاهای سفیدت بگویی. برایم از مداد رنگی احساست بگو، از آن آبی بی نظیر که چون حاله ای نورانی دور قلبت را گرفته... برایم از کوله پشتی غصه هایت بگو، بگو چه چیز تورا می رنجاند، برایم حرف بزنم طوطیای من. برایم از داغی عشقت بگو که عجیب محتاجش هستم، بگو ای فرشته آسمانی من، بگو
کمی خسته، کمی نالان مینویسم به عشق تو بر این کاغذ کاهی ![]()
یک شنبه 26 آذر 1391برچسب:, :: 14:7 :: نويسنده : قدمی
روزی خواهد رسید... که دیگر نه صدایم را بشنوی... نه نگاهم را ببینی... نه وجودم را حس کنی... ... و میشویی با اشکت سنگ قبر خاک گرفته ی مرا... و آن لحظه است...که معنی تمام حرف های گفته و نا گفته ام را میفهمی ولی...من...دیگر...نیستم... ![]()
یک شنبه 26 آذر 1391برچسب:, :: 14:6 :: نويسنده : قدمی
یه دفعه
عجیب ادمو اروم میکنه
به سلامتی کسی که به
خاطر منافع تو میگه دوستت ندارم
ولی برات میمیره
و تو تنهایی برات اشک میریزه
امیدوارم یه روزی بیای و ببینی
وبفهمی که اینو تقدیم تو کردم
بعضی اشک ها هستن بی دلیل
بی بهانه
![]()
جمعه 24 آذر 1391برچسب:, :: 23:5 :: نويسنده : قدمی
نه شوقی برای ماندن ، نه حسی برای رفتن ![]()
جمعه 24 آذر 1391برچسب:, :: 22:53 :: نويسنده : قدمی
موهاش همیشه سیخه چت میکنه همیشه پول از خودش نداره دی اند جیشو میپوشه زنگ میزنه به دافش که من دوست میدارم صورت رو کردی میک آپ تو کافی شاپ،می خنده بهم میگن خدایی! همه رو من حریفم هزارتا داف فدامن ولی تویی نگارم اگه مشکل نداری ![]() ![]() |